سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زیباترین نوشته ها

FreeCod Fall Hafez

 

همیشه رفتن رسیدن نیست، ولی برای رسیدن باید رفت.

در بن بست هم راه اسمان باز است، پرواز بیاموز......




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/1/19 توسط حسین

مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده. مساعدت را (برای کمک کردن) دست در دُم خر زده قُوَت کرد (زور زد). دُم از جای کنده آمد.

فغان از صاحب خر برخاست که ” تاوان بده !”
مرد به قصد فرار به کوچه یی دوید، بن بست یافت.

خود را به خانه ایی درافکند.

زنی آن جا کنار حوض خانه چیزی می شست و بار حمل داشت (حامله بود). از آن هیاهو و آواز در بترسید، بار بگذاشت (سِقط کرد). خانه خدا (صاحبِ خانه) نیز با صاحب خر هم آواز شد.
مردِ گریزان بر بام خانه دوید. راهی نیافت، از بام به کوچه ایی فروجست که در آن طبیبی خانه داشت.
جوانی پدر بیمارش را به انتظار نوبت در سایه دیوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پیر بیمار فرود آمد، چنان که بیمار در حای بمُرد. پدر مُرده نیز به خانه خدای و صاحب خر پیوست!
 

مَرد، هم چنان گریزان، در سر پیچ کوچه با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و بر زمینش افکند. پاره چوبی در چشم یهودی رفت و کورش کرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست!
مردگریزان، به ستوه از این همه، خود را به خانه قاضی افکند که ”دخیلم!“. قاضی در آن ساعت با زن شاکیه خلوت کرده بود. چون رازش فاش دید، چاره رسوایی را در جانبداری از او یافت و چون از حال و حکایت او آگاه شد، مدعیان را به درون خواند.
ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/1/19 توسط حسین
مهم این نیست که قطره باشی یا اقیانوس مهم این است که آسمان در تو منعکس شود.


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/1/19 توسط حسین

چندتا شعر قشنگ

کاشانه نه آن است که جمشید بنا کرد

ویرانه نه آن است که چنگیز فرو ریخت

ویرانه دل ماست که با گوشه چشمی

صد باره بنا کرد و به یکباره فرو ریخت 

 

زدم فریاد خدایا این چه رسمیست

رفیقان را جدا کردن هنر نیست

رفیقان قلب انسانند خدایا

بدون قلب چگونه می توان زیست  

 

ما در ره دوستی نقض پیمان نکنیم

گر جان طلبید دریغ از جان نکنیم

دنیا گر ز زیبا رویان لبریز شود

ما پشت به دوستان قدیمی نکنیم 

 

بس که دیوار دلم کوتاه است

هرکه از کوچه تنهایی من میگذرد

بر هوای هوسی هم که شده

سرکی می کشد و میگذردادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/1/19 توسط حسین

کسی که خوب فکر می کند لازم نیست زیاد فکر کند. (مثل آلمانی)




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 88/10/20 توسط حسین

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند.
اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند وعلت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند.

آن ها به استاد خود گفتند:

ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.

استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد امتحان بدهند.

چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند....

آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.

سپس ورقه را برگرداندند تا به سوالی که 95 نمره داشت پاسخ بدهند.

سوال این بود: کدام لاستیک پنچر شده بود؟!




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 88/10/20 توسط حسین

بیش از حد عاقل بودن، کار عاقلانه ای نیست. (مثل فرانسوی)




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 88/10/20 توسط حسین

حکایت بهلول و شیخ جنید بغداد

 آورده‌اند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او....

شیخ احوال بهلول را پرسید.

گفتند او مردی دیوانه است.

گفت او را طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.

شیخ پیش او رفت و سلام کرد.

بهلول جواب سلام او را داده پرسید چه کسی هستی؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی.

فرمود تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می‌کنی؟ عرض کرد آری..

بهلول فرمود طعام چگونه میخوری؟
ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ یکشنبه 88/10/20 توسط حسین

زینت انسان در سه چیزاست:علم، محبت، آزادی(افلاطون)




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 88/10/20 توسط حسین

 قوانین شاد زیستن :

1- اگر شما چیزی را دوست دارید از آن لذت ببرید .

2 - اگر شما چیزی را دوست ندارید از آن دوری جوئید.

3 - اگر شما چیزی را دوست ندارید و نمی توانید از آن دوری کنید آن را تغییر دهید.

4-اگر شما چیزی را دوست ندارید و نمی توانید از آن دوری کنید و نمی توانید آن را تغییر دهید آن را بپذیرید.

 5 - با تغییر نگرشتان نسبت به چیزهایی که انها را دوست نمی دارید انها را بپذیرید .




نوشته شده در تاریخ شنبه 88/10/19 توسط حسین
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره وبلاگ

حسین
نوشته های یک غریبه
zibatarin69@yahoo.com
bahar 20