«دکتر شریعتی»
زیباترین نوشته ها |
||
FreeCod Fall Hafez |
" انسان نقطه ای است بین دو بی نهایت . بی نهایت لجن و بی نهایت فرشته . "
«دکتر شریعتی» نوشته شده در تاریخ شنبه 88/9/14 توسط حسین
آنقدر بخندی که دلت درد بگیره - از حموم که اومدی بیرون ببینی حولهات گرمه نوشته شده در تاریخ شنبه 88/9/14 توسط حسین
" من ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من بیاموزد نه اندیشه ها را. "
«استاد مطهری» نوشته شده در تاریخ شنبه 88/9/14 توسط حسین
سه چیز در زندگی پایدار نیست :
رویاها – موفقیت ها – شانس سه چیز در زندگی قابل برگشت نیست : زمان – کلمات – موقعیت سه چیز در زندگی آدم را خراب میکند : - دروغ – غرور – عصبانیت سه چیز انسانها را میسازد : کار سخت – صدق و صفا – تعهد سه چیز در زندگی خیلی باارزش است : عشق – اعتماد به نفس – دوستان سه چیز در زندگی است که نباید از بین برود : آرامش – امید – صداقت نوشته شده در تاریخ جمعه 88/9/6 توسط حسین
اگر عقیده مخالف، شما را عصبانی می کند، نشانه آن است که شما ناخودآگاه می دانید که دلیل مناسبی برای آنچه فکر می کنید، ندارید.
نوشته شده در تاریخ جمعه 88/9/6 توسط حسین
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید :می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستی اما
من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم ؟ خداوند پاسخ داد : از میان تعدادی از فرشتگانم یکی را برای تو در نظر گرفته ام و او تو را نگهداری خواهد کرد. اما کودک هنوز مطمئن نبود می خواهد برود یا نه گفت :اما اینجا من در بهشت هیچ کاری جز خندیدن و آوازخواندن ندارم و اینها برای شادی من کافیست . خداوند گفت : فرشته تو برایت خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد .
کودک گفت : من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی من زبان آنها را بلد نیستم؟
خداوند کودک را نوازش کرد و گفت : فرشته تو زیباترین و شیرین ترین واژه هایی ر ا که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کردو با صبوری به تو یاد می دهد چطور صحبت کنی. کودک سرش را چرخاند و گفت :شنیده ام در زمین آدم های بد هم زندگی می کنند چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟
خداگفت:فرشته ات حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. در آن هنگام بهشت آرام بود گر چه صداهایی از زمین شنیده می شد. کودک فهمید که به زودی باید سفرش را شروع کند.
او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید :اگر مــن همین حالا باید بروم اسم فرشته ام را به من بگو ؟ خداوند لبخند زد . کودک را به سوی زمین فرستاد و در همان حال گفت: نام فرشته ات هیچ اهمیتی ندارد می توانی او را مادر صدا بزنی. نوشته شده در تاریخ جمعه 88/9/6 توسط حسین
این خانه قشنگ است ولی ... این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست
غربت
ماه بالای سر آبادی است نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 88/9/4 توسط حسین
یک بنده خدایی، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه میکرد. نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت : نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 88/9/4 توسط حسین
* زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکی که همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتن آن را از بین میبرد * شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت ، پس همیشه شاد باش * امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمار شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد * کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن ، شاید امید تنها دارائی او باشد * اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشد صدای آب هرگز زیبا نخواهد شد * هیچ وقت به خدا نگو یه مشکل بزرگ دارم به مشکل بگو من یه خدای بزرگ دارم * بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا * باد می وزد میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی تصمیم با تو است * دوست داشتن بهترین شکل مالکیت و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است * خوب گوش کردن را یاد بگیریم گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند * وقتی از شادی به هوا میپری ، مواظب باش کسی زمین رو از زیر پاهات نکشه * مهم بودن خوبه ولی خوب بودن خیلی مهم تره ادامه مطلب... نوشته شده در تاریخ یکشنبه 88/9/1 توسط حسین
|